خوانشی فراتر از رئیسی ها
رئیسی، قالیباف و میر سلیم مسئله اصولگرایان نیستند، آنچه باید به دنبال آن گشت چیزی فراتر از این شخصیت ها می باشد.
آمدن رئیسی فضای اصولگرایان را برای انتخابات متفاوت کرد؛ تا قبل از برهه نزدیک به انتخابات گمانه های بسیاری برای نامزدی در انتخابات مطرح می شدند اما رئیسی در دقایق آخر مطرح شد و با اینکه خود او ابتدا اعلام کرد که در انتخابات حضور نخواهد یافت اما موج دعوت ها از وی باعث شد تا در صحنه حاضر شود. حضوری که در کنار سایر نامزدهای این جناح، بیشتر باعث گرم تر شدن تنور انتخابت شد.
رئیسی در مناظره ها هم متفاوت ظاهر شد. او خود را از حاشیه های مناظره کنار کشید و یکی از کسانی بود که مروج اخلاق در مناظره ها شد. او توانست در میزان آرای نفر دوم در انتخابات ها نیز رکورد بزند بدین معنی که او، تفاوت نفر اول و دوم در انتخابات ها را در میزان آرا کمتر کرد. اما به هر حال رئیسی نتوانست پیروز انتخابات باشد و سوال اصلی این است که چرا اصولگرایان نتوانستند پیروزی را از آن خود کنند؟
اصولگرایان بعد از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در حال واگذاری اکثریت مسئولیت هایی هستند که تا اکنون چندین سال است که به طور اکثریت در آن حضور داشتند، حالتی که به طور ویژه برای کرسی های تهران در حال رخ دادن است و حال ریاست جمهوری، قاطبه مجلس، شورای شهر و احتمال قریب به یقین شهرداری تحت مدیریت اصلاح طلبان و اعتدالیون قرار دارد.
در واقع اصولگرایان با وجود وعده هایی پولی و مورد پسند قشر ضعیف جامعه و عملکرد پر اشکال دولت یازدهم و نقد آن باز نتوانستند پیروز انتخابات باشند. یقینا مشکل عمده نباید در وحدت باشد . موضوعی که تا به حال بعنوان مشکل اصلی عنوان میشد و در این انتخابات مشخص شد که در اولویت نبوده و مسئله اصلی فراتر از یک وحدت ساده است.
اصولگرایان بخوانند!
اصولگرایان نیازمندند که بار دیگر عملکرد گذشته خود را واکاوی کنند تا نقاط ضعف و خلا بر طرف شوند. آنها ضمن حفظ انسجام ملی و استفاده از تمام ظرفیت های انقلاب از همه احزاب و سلیقه ها، می بایست پیشگام و جریان ساز پیشرفت، مبارزه با فساد و حل مسائل اقتصادی قرار گیرند
1 " مردم" اولین اصلی است که باید اصولگرایان تمام تمرکز خود را بر روی آن ببرند. می توان گفت که اصولگرایان مانند اصلاح طلبان، شعار و حال مردم را در اولویت شعار و برنامه خود ندارند. اصلاح طلبان بیشتر شعارهای توسعه مدار از جمله در حوزه سیاسی مانند انواع آزادی ها و اصلاحات مدنی را دنبال می کنند و اصولگرایان نیز بیشتر بر پیاده سازی شعارهای ارزشی انقلاب مانند استکبار ستیزی و آرمانگرایی تاکید دارند. اما مووضع مهم که هر دو جناح در عمل به ان ضعیف و غافل بوده اند بحث معیشت و اقتصاد مردم بوده است این در حالی است که رهبر بارها نقطه حرکت شعار هر سال را مبحث اقتصاد تعیین کردند و بر خدمت به مردم و رسیدگی به حال انها به ویژه محرومان تاکید داشته اند. اصولگرایان ضمن چرخش به سمت اولویت اقتصاد فراتر از شعار باید ثابت کنند که در مسئولیت هایی که به عهده داشته و دارند مسئله معیشت مردم جزو برنامه های آنها بوده و کارنامه خود را ارائه کنند. با توجه به گردش مسئولیت ها در حال حاضر اصولگرایان مجلس بیشترین سهم را در ایجاد این فضا بر عهده دارند. آنها باید پیشگان تغییر به نفع مردم باشند و در این راه با اصلاح و وضع قوانین جدید جریان سازی کنند.
2 از موضوعات دیگری که باید اصولگرایان در وضعیت فعلی بدان توجه کنند تقویت باورهای درست و اصلاح باورهای نادرست و کج سلیقانه است. متاسفانه عدم تطابق سازی با مسائل روز در پیاده سازی و ارائه اصول به جامعه و عدم نیاز سنجی مسائل جامعه و حرکت در راستای ان از مواردی است که باید نسبت بدان تجدید نظر صورت گیرد. اگر بخواهیم این موضعات را کمی مصداقی و روشن تر بیان کنیم باید گفت اصولگرایان نیاز دارند تا مسائل اصلی و فرعی را مشخص کنند، جذب حداکثری و حداقلی را جدی بگیرند از دو قطبی سازی و تعیین مرز خودی و غیر خودی جلوگیری کنند و رویکرد خود را در انسجام و وحدت ملی تقویت کنند. شاهد هستیم که اکنون جریاناتی رد این جناح به جای جذب بیشترین دفع را داشته تا جایی که حتی شخصیت های مطرح، بزرگ و انقلابی را از بدنه اصولگرا دور کرده و بعضا در اردوگاه رقیب تعریف می کنند. رفتارهای محدود کننده و سلبی این جناح، بیشترین دافعه را در کنار عملکرد آنها برای مردم و چرخش رای آنها داشته است.
" مردم" اولین اصلی است که باید اصولگرایان تمام تمرکز خود را بر روی آن ببرند. می توان گفت که اصولگرایان مانند اصلاح طلبان، شعار و حال مردم را در اولویت شعار و برنامه خود ندارند
3 بسیاری از چهره های شاخص در انقلاب اسلامی به طور مشخص در جناح اصولگرایان هستند اما رده سنی این افراد در حال افزایش است و حتی متاسفانه چهره هایی شاخص مانند آیت الله مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی را نیز از دست داده انداما متاسفانه نتوانسته اند کسانی را جایگزین آنها بکنند. جناح اصولگرا نیاز دارد تا علاوه بر جذب و حفظ نیروهای مطرح خود، به پرورش نیروهای جوان و تقویت نیروهای میانی حاضر مبادرت کند تا در آینده حیات سیاسی با بحران مقبولیت و کارآمدی روبرو نشود. عدم معرفی چهره کاریزما، شناخته شده و مقبول برای ریاست جمهوری بیانگر این ضعف و خلا در این جبهه می باشد. در واقع آنها نیرو پرورش نداده اند یا پتانسیل های خود را به خوبی مطرح و تقویت نکرده اند و در نهایت برخی از چهره های شاخص خود را دفع کرده اند.
در نهایت اصولگرایان نیازمندند که بار دیگر عملکرد گذشته خود را واکاوی کنند تا نقاط ضعف و خلا بر طرف شوند. آنها ضمن حفظ انسجام ملی و استفاده از تمام ظرفیت های انقلاب از همه احزاب و سلیقه ها، می بایست پیشگام و جریان ساز پیشرفت، مبارزه با فساد و حل مسائل اقتصادی قرار گیرند تا ضمن تقویت جایگاه گفتمان خود بین مردم تکلیف خود را برای اعتلای جمهوری اسلامی به خوبی انجام دهند.
